درک این نکته که سود کردن یا ضرر کردن شما ممکن است به علت تحلیلهای شما نبوده باشد، در کنترل احساسات و تقویت نیروی روانی در معاملات بسیار موثر است. برای درک بهتر، به دو مثالی که در ادامه آوردهایم توجه کنید:
مثال ۱: در توهم تحلیلگر بودن!
محمد میخواهد یک تریدر ارز دیجیتال شود. او درباره ارزهای دیجیتال به خوبی اطلاعات دارد، اخبار را دنبال میکند و دانش خوبی درباره اقتصاد دارد اما تاکنون ترید نکرده است. وقتی از دور به بازار و قیمتها نگاه میکند، با خودش میگوید که پول در آوردن از این بازار کاری ندارد و چند باری هم همینطور از روی چشم بازار را پیش بینی کرده و درست از آب درآمده. تا اینکه یک روز میبیند قیمت ارز دیجیتال بیت کانکت، ۲۰ درصد کاهش یافته است. طبق استراتژی خودش مقدار زیادی بیت کانکت میخرد. اما خیلی زود خبر کلاهبرداری بیت کانکت منتشر میشود و این ارز دیجیتال با ۱۰۰ درصد کاهش به صفر میرسد. و این گونه محمد متوجه میشود که لزوما بعد هر سقوطی، شاهد صعود نخواهیم بود.
مثال ۲: خارج شدن از راه راست!
محمد برای مدتی در بازار فعالیت کرده، تجربه بدست آورده و به این درک رسیده است که ترید کردن از روی احساسات و بدون برنامه مکتوب و تحلیل دقیق اشتباه است. او از اشتباهات قبلی خود درس گرفته و حالا مطابق با تحلیل و برنامه ترید میکند. برنامه او برای چند ماه درست کار کرده و او به طور کلی سود میکند. اما بعد از مدتی ضررها آغاز میشوند. بیشتر تحلیلهای او اشتباه از آب در میآید و به ضرر افتاده است.
بازارها بسیار پویا و مدام در حال تغییر هستند. اتفاقات تصادفی و رویدادهای اجتنابناپذیر گاهی اوقات باعث میشوند که تریدرهای بدون مهارت سود ببرند و تریدرهای ماهر ضرر کنند و این همیشه اتفاق میافتد.
اما میتوان با داشتن برنامه و البته کسب تجربه، تا حد زیادی ریسک محرکهای تصادفی را کاهش داد. فراموش نکنید که حتی بهترین تریدرهای دنیا هم گاهی اوقات پشت سر هم ضرر میکنند.
با داشتن یک برنامه معامله که مکتوب باشد و انجام تحقیقات کافی پیش از معامله، با بررسی نتایج تریدها در طی چند ماه، میتوان حدس زد که آیا استراتژی مناسبی دارید یا خیر.
لازم به ذکر است که بازار ارزهای دیجیتال بیشتر از هر بازار دیگری دارای محرکهای تصادفی و عمدی است و برای همین به عقیده کارشناسان، معامله در این بازار از بازارهای دیگر ریسک بیشتری دارد.